عاشقم... عاشق آن « میم » که می آید آخر عزیز و مرا می کند مال تو !!
خدایا! لطفا فردا صبح ار روی آن یکی دندهات بیدار شو ما به خوشبختی نیاز داریم ....تو به کمی تنوع..
|
|
از بابا پرسيدم بچه چه جوری مياد توی شکم مامانش ؟ بابا کمی فکر کرد. بعد گفت بيا بريم توی حياط. به حياط رفتيم. بابا يکی از بته های گل سرخ رو نشون داد و گفت - اين بته اول يک تخم کوچيک بوده. بعد اين تخم رو تو زمين کاشتيم. بعد بهش آب داديم و بعد از مدتی بزرگ شد و حالا شده اين بته بزرگ که می بينی. منم تخم تو رو توی شکم مامانت کاشتم و بعد تو آمدی ... - با دست کاشتی يا با بيلچه ؟ بابا کمی رنگ به رنگ شد و گفت - با يک جور بيلچه مخصوص - پای من آب هم دادی ؟ -آره٬ آب هم دادم - با آب پاش دادی يا با شلنگ ؟ بابا نگاه تندی به من کرد. چرا عصبانی شده بود ؟ ولي من بايد بدونم - با شلنگ پسرم - بابا ٬ خودتون آب دادين يا مش رضا باغبون؟ بابا يک دفعه برگشت و يک چک زد تو گوشم و گفت - برو گمشو پدر سوخته.
نظرات شما عزیزان: |
قالب های نازترین جوک و اس ام اس زیباترین سایت ایرانی جدید ترین سایت عکس نازترین عکسهای ایرانی بهترین سرویس وبلاگ دهی وبلاگ دهی LoxBlog.Com |